امیر حسین امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

من و مامان و بابام

مسابقه بابائی دوستت دارم

سلام بابایی روزت مبارک . من خیلی دوست دارم با اینکه کم کم دارم حرف زدن را یاد می گیرم . اولین کلمه ای که گفتم بابا بوده اوایل می گفتم با..با ..با با کسره ′ ؛ اما الان دیگه می گم با..با ، بعضی اوقات هم که خیلی دلم میخواد شما بغلم کنید و بیاین پیش من ، میگم بابایی ... بابائی ... من الان که این متن را بری بابایی نوشتم ١٠ ماه و ٢٧روز و ٢ساعت و ٣٠ دقیقه و ١٤ ثانیه ام است .   تو این عکس من بغل بابا هستم و مامان از ما عکس گرفته .   ...
18 خرداد 1391

روز پدر

سلام پسر عزیزم یادته تو پست روز مادر از یه بانوی بزگوار برای شما حرف زدم و همینطور از فرزندان بزرگوار ایشان ، حالا امروز روز تولد همسر بزرگوار ایشان حضرت علی (ع) می باشد همسر گرامی حضرت فاطمه (س) ؛ پسر عزیزم حضرت علی یکی از شخصیت های برجسته و مهربان تاریخ اسلام است و همینطور امام اول شیعیان ؛ ایشان شخصیتی فاضل  ، عالم ، مهربان  و با عدالت به معنی واقعی کلمه ؛(( این جمله یعنی اینکه از عدالت زیبا سخن می گفتند و در جامعه با ایمان کامل به آن عمل می کردند ))بودند  . حضرت علی برای بچه هایی که از داشتن پدری مهربان محروم بودند پدری می کردند و با آغوش باز پزیرای آنها بودند و آنها را غرق در محبت بیکران خودشون می کردند . در جام...
18 خرداد 1391

شب آرزوها

آرزوی من و بابایی تو این شب زیبا ؛ سلامتی و خوشبختی و سعادتمندی  امیرحسین عزیزمون است ؛ امیدواریم و دعا می کنیم پسرمون به همه ی آرزو های قشنگش برسه و همیشه شاد و سلامت و موفق باشه در تمام مراحل زندگی همیشه سبز و پر طراوتش . الهی آمین . ...
4 خرداد 1391

سالگرد ازدواج مامان و بابایی

پسر عزیزم سلام امروز ١٩ اردیبهشت سالگرد ازدواج مامان و بابایی . من و بابا ١٩/٢/١٣٨٥ سر سفره ی عقد نشستیم و با توکل به خدای مهربون زندگی مشترکمون را ١٠/٦/٨٥ شروع کردیم و حاصل این ازدواج ؛ ثمره وجودمون امیر حسین شد . همه ی زندگی و جان ما به فدای امیرحسین عزیزم . این کیک خوشمله را عمه لیلای مهربون واسه مامان و بابایی به مناسبت سالگرد ازدواجمون آورده بود . مرسی عمه جون به خاطر این کیک زیبا و رومانتیک . قربونت برم زندگی مامان و بابایی . ...
2 خرداد 1391

9

پسر عسلی من ٩ ماهه شد ؛ کارهای عسل مامان تو این ماه شامل نشستن بود که خودت بدون کمک تا ١٠ دقیقه می نشستی و از همه مهمتر سینه خیز رفتن شماست ؛ الهی من قربون سینه خیز رفتن های پسرم بشم ، عزیز دل مامان و بابایی روز به روز خوشمزه تر میشه . کلمه با را چند بار تکرار می کنی و گاهی با با با میگی ؛ شایدم منظورت همون بابا ست ، پسرم عاشق بیرون رفتن شده و کلی بهش خوش میگذره پسر عسلی من تو این ماه اولین هفت سینش را چید ایشالا هزار ساله بشی و هزار تا هفت سین بچینی ، مهربون مامان تو این ماه اولین سفر تفریحی خودش را به شمال تجربه کرد خیلی هم بهش خوش گذشت . پسر عزیزم خوردن ماست را هم تجربه کرد البته ماست پروبیوتیک میل میکنند و خیلی هم طعم ماست را دوست دارند ...
20 فروردين 1391

3

سه ماهگی خوردن دستات ،الماسای بلوری زیر چونه ( آب دهانت ) ، گره خوردن نگاه آسمونیت تو نگاه من ، یه عالمه شوق و دست و پا زدنت واسه حضور ما ، کارتون دیدن ... راستی تو این ماه تولد عمه فاطی بود شما واسه عمه جون یه شمع تزئینی خریدید . ...
21 مهر 1390
1